جیغ شبانه
دخملم مدتیه شبها از ساعت های حدود ٤ یکدفعه توی خواب جیغ می زنی. یک جیغ وحشتناکی که آدم می ترسه. منم فورا بهت شیر میدم و تو یه نیم ساعتی میخوابی و بعد نیم ساعت دوباره...
یادم بخیر وقتی نوزاد بودی و واسه شیر بیدار میشدی اول یه عالمه فخ فخ می کردی.بعد کم کم به نق نق میرسید. اگه به دادت نمیرسیدم به گریه تبدیل میشد.
ولی الان مستقیم میری سر اصل مطلب یعنی جیغغغغغغغغغ
یاد گرفتی وقتی یه چیزی میخوای یا می خوای یکی بیاد پیشت انگشتای کوچولوتو باز و بسته میکنی یعنی بیا
قربون انگشتای کوچولوت که بعد تعریفایی که توی مطلب انگشتای جادویی کردم کار جدیدی کرده.
انگشتاتو کردی زیر دکمه های موبایل بابا و یکی یکی از جاش در آوردی یا درستر بگم همه رو شکستی.موقع خرابکاری یه ژستی میگیری و روتو اونور میکنی که کسی شک نکنه بهت و بعد کار خودتو میکنی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی