شیرین زبوون
دختر قشنگ من حسابی شیرین زبوونی می کنی.
هر وقت بخوای منو صدا کنی می گی دختررررررررررم، دختر من، قشنگگگگگگگگگگگگگگم
به بابا هم می گی پسرررررررررررررم.
هر وقت یه کاری بکنیم که وفق مراد نباشه می گی ای بابا چه بچه ای شده مامان، ای بابا چه بچه ای هستیا.
تلفن بر می داری و حسابی با همه حرف می زنی. با موبایل هر کسی هم که دستته به دوست اون طرف زنگ می زنی و حرف می زنی . معمولا با موبایل من به خاله زهرا زنگ می زنی.
پشت تلفنم حسابی تعارف تیکه پاره می کنی.
دیروز خونه خاله حوریه بودی. وقتی شب اومدیم دنبالت اینقدر قشنگ از اتفاقاتی که افتاده بود و کارایی که کرده بودی تعریف می کردی که قند تو دل مامان و بابا آب شد.
توی باغ صاحب بهت می گه گلشنی. تا از در باغ میاد تو می خونه گلشنیم برم،گلشنیم برم. تو هم می پری بقل بقلش می شی. بعد هم صاحب می خونه و دست می زنه، تو هم می رقصی. تو باغ همه عاشقتن.روزایی که نباشی همه طلبکارن که چرا نبردیمت.
چند روزه بنا کردی می گی مامان برقصیم.منم آهنگ می ذارم.تو می گی آهنگ عروسی عمو لوح لا بذار.یعنی آهنگ ترانه. بعد تو می رقصی من دست می زنم. بعد می شینی می گی مامان برقصه من دست می زنم. بعد هم به ذوق میای می گی حالا دوتایی برقصیم.
هنوزم ح رو خ تلفظ می کنی. مثلا به روشن می گی:خوشن. تموم : نموم. حسین: خسین. حموم: خموم.
عاشق زبوون ریختناتم عزیزم