شیداشیدا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

دخملم شیدا

دوباره می نویسم

1392/5/28 16:44
نویسنده : مامان نیره
871 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم شرمنده از وقفه طولانی که تو نوشتن خاطراتت پیش اومد. حسابی سر منو شلوغ کردی،دیگه به هیچ کاری نمی رسم.

بدون هیچ مقدمه ای می خوام از کاراریی که این مدت انجام می دی بنویسم.

دیگه حسابی زبوون می ریزی. به هر کی می رسی سلام می کنی و وقتی طرف جوابتو می ده ادای صاحب (پیرزن ساکن باغ) در میاری می گی سلام از ما.

روزی چند بار تلفن بر می داری و به دوستات و بچه های فامیل و مامانی و خاله زهرا و خاله حوریه زنگ می زنی.پشت تلفن حرفایی می زنی که آدم باورش نمی شه.

وقتی واقعا با تلفن حرف می زنی هی سرتو به نشانه تایید حرفای طرف مقابل تکوون می دی انگار طرف می بینتت.

جدیدا حرفای جالبی می زنی. مثلا چند روز پیش هر چی می خواستی بگی اولش می گفتی "احتمالا"

دیروز هر چی می خواستی بگی اولش می گفتی "من احساس می کنم"

روزی چند بار بهم می گی مامان دوستت دارم.

چند روزه دوباره کالسکه تو در آوردی و تو خونه عروسک هاتو باهاش دور می گردونی.

چوون این مدت بابا همیشه خونه هستن حسابی بهشون وابسته شدی.هر وقت می خوان بیرون برن می گی "بابا دجا می لید؟" " منم میام"

هر کی بیرون می ره تو پابه ثابتی. وای از وقتی که اسم خونه مامانی یا خونه خاله حوریه بیاد. زمین و زمان به هم می دوزی که بری.

من و بابا سعی می کنیم بهترین تربیتو روی تو انجام بدیم. وقتی یه چیزیو پرت می کنی دعوات می کنیم و می گیم کار بد کردیا.دیگه تکرار نشه.چند روز پیش من یه چیزیو واسه بابا پرت کردم و گفتم ببخشید.تو هم این حرکتو ضبط کردی،دیروز لباستو دادم بهت گفتم بذار تو اتاقت. رفتی از در اتاقت پرت کردی تو و گفتی ببخشید.بعد اومدی به من گفتی مامان کار بد کردم ،لباسمو پرت کردم و گفتم ببخشید.

هوشت واسه حفظ کردن شعر عالیه. کافیه چند بار یه شعرو واست بخوونم تندی حفظ می شی. الان شعر دکتر چه مهربونه، تپلویم تپلو، یه توپ دارم، نیکو نیکو، یه دختر دارم، اتل متل،و یه قسمتهایی از کتاب موش دم بریده و تاتی کوچولو رو حفظی.

تا من و بابا نماز می خوونیم میای کنارمون چادرتو سر می کنی و نماز می خوونی. تکبیر اول نماز قشنگ می گی بعد دست و پا شکسته سوره توحید می خوونی. ذکر سجده رو هم قاطی پاتی می گی.بعد هم صلوات می فرستی .موظفی آخر صلوات وعجل فرجهم بگی.

هنوزم شیشه شیر می خوری و جوونت به شیشه بستس.

عاشق برنامه عمو پورنگی و روزی یه سری برنامه ضبط شدشو می بینی و بقیه روز کارای امیر محمد تعریف می کنی.

هنوزم عاشق کتاب قصه هاتی. روزی یک سری کتاب واست می خوونم

همه عشق من و بابایی

تولد شیدا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخملم شیدا می باشد